متن آهنگ :
_ حصین _
کفیتو بپوش و لباس تن کن
می خوام ببرمت جایی که ماجراست چند دور
بزنی ببینی چند چنده شهر
تو بد بشی من یه نمه پرکنده تر
من، همون که خوش بود یه وقتی
سرحال و سنگ سفت بود می فهمی
همه چی پیچید رو همین حساب
روزاشم مثله همه حتی روز تحویل سال
همیشه متنا بلند بوده مشتی
رفیق هر نوعش، با هر نوعی گشتیم
و دیدیم که تهش با زخمی تنهاییم
ولی، خو خوش گذشت یه وقتایی
غصه که ماله قصه هاست
ما خوشیم همه جوره رو زمین با چشم باز
همین دلیل شادی مارو میده
که ساده ترش می شه یه گرگ بارون دیده
_ صادق _
حرف نزدم، امیدتو نکشتم
هیـــــش، ساکت، فرو نکن از پشتم
نه نمیشه تو که مثه اونا نیستی
صاف نرو روبروی اشاره ی انگشتم
فدای سرت اگه برگا میریزه
گلم این فصله دسته ما نی که
هرچی که داریم آرزوی بقیس
گرچه که واسه ی ما سهم کوچیکه
وقتی چشمام خاکستری دید
فهمیدم مرام از وابستگی نی
فهمیدم عزیزامو دوست دارم
فهمیدم به جز این خاک بِستری نی
بر باد رفته، هرروز هفته
این روزا این حسم از توم رفته
چنتایی دلو گرم کردم اما
این زمستون هرروز برفه
همون شهر شلوغ
هی
امروز تو من ساکته
زمان محو عبور
حیف
اما با من ثابته
بازم صاعقه
دلِ آسمونو کَند
بوی خاک و نم
اینم جالبه
ساعت هفت صبح ، تف
کار ماها دیگه از پنج گذشت
منو بشناس از سرگذشت
گذشتم من از سرِ گذشت
یه وجب دو وجب آب..
فرقی نداره از سر گذشت
یه نفر کیش، هممون مات
حرف من اینِ از سر تا تش
تکس ها خفت????
خفن تریم ها????
فوقالعاد ست ، حالا شبکه هست حالا سایته فوقی دارین که دارم حال میکنم. 👍👍👍👍
خوشحالیم که رضایت دارید از سایت