متن آهنگ :
دیالوگ :
مرد وقتی درد بکشه ، جاش تو صورتش نمی مونه ، دلش چین ورمیداره
– شایع –
ما هله هوله
ما پا پتی اصاً
نمونن اینجا اگه با ما اذیتن
بس همین که داره به ما بالا سری نظر
نباشم اون روز که سر تا پا سلیقتم
ما رو زاییدی یا نونِ ما رو دادی؟
این یه بند گوه خوریاتون ک..ما رو گا…
میره اَ گلو پایین هنوز دود ما الاغی
دادن دستمون گفتن تو اراده داری
دیگه غلافی نی چیزی علنیه
جرم بس ابد توو کیف کمریمه
اراده ای بازه زیپ بغلی
پیش من نی جاش ولی داف سینه دهنی
دیگه جای ما نی، همه جا که دادا
تا زانو خمه جلوم سر خا.. مالا
آرزوی تهرانه کره باشه با ما
من و من همو داریم جلو چپ مایه دارا
خبر از اخلاق خوب نیست نگرد
نبین آفتابه یهو دیدی روت ریخت تگرگ
پشتم از همتون میشنوم
لاشخورا جائین که نون بیشتر هست
سمت ما دادا عشق دیگه عشق دیگه پخه
باهات میلوله هر کی به یه فیضی برسه
مگه چشم کش نمیبینه چشه
بگو با مداد قلب منو مشکی بکشه
– سورنا –
من از اون کوچیدگانم به درون
تووی نقب به دلم با رنگِ زبون
منم آخر زرد خزون
نادون بی امون دل نگرون
که باد تموم خونمو برد
آشیونمو خرد ، توویِ جنگ تموم
– مسلک –
کم حرف تر از همیشه
هفت پشت غریبه، با خودم و بقیه
هرکی بره واسم مهم نیس بیاد دوباره
حتی وقتی نفسم میره اَ ریه
حوصله ی کاره خاصی نی
هرکی هرچی میگه میگم باشه راس میگی
همه چی رفته توو فاز حال گیری
شده جنس همه رفیقا پلاستیکی
مخم یه ریز درگیره
یه آدم جوزی که همه چیش شرطیه
بعضی وقتا انقد زندگی روم میشه بد پیله
میگم نکنه دوربین مخفیه؟
میخندم نگن توو قیافس طرف
هرچند ما که نبودیم سیاست بلد
هر شب اَ شب قبلی سیا مست ترم
دورم شلوغه، ولی سیاه لشگرن
میمونم خونه نمیرم بیرون
جوابه زنگا یکی درمیون
کل روزو تووی هپروتم
تا دوباره شب که میشم بیهوش
هرکی بخواد بره رو مخم یه نمه کنسله
دسته کسی نیس قلقه این آدم بدقلق
پاتوق ثابتم لبه پنجره
بعضی وقتا دلم میخواد همه چی یادم بره
– پیشرو –
میکنن آشیونمو عوض
واسه همینه دیوونه میشم بیرون قفس
رفقا اگه الان بیرون خونه ام به درک
همه میدونن چه بلاهایی اومده سرم
مست شدم گشت زدم توو همه جهت
نشستم جلو در و پُر سوزنه سرم
حالا دیگه پر مردواریده توو تن صدف
مجنون شدم و زدم توو نخ قلم
مث یه کشتی گم شده شدم
به سمت سرزمین خدایان و ک..ل هنر
خودمو از اول کشیدم توو نقاشی کهنه
بی غرور و غم و قلب، بی سم پاشی و عقده
به یادم بیار اون روزا کی بودم
چرا مسیر زیادی میرم و توو راه میمونم
چرا به جز خودم اسم همه توو یادمون هست
چرا هر کاری میکنم پُر طوفانه توو من
بگو منو میبینی توو کدوم آینه رو به روت
از خون خورشید مینوشتیم آیه تووی گور
رو به نور بی زمان متصل به خونِ اون
تو شام آخری که شراب گرونه و نون به نرخ روزه